مهرسامهرسا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره
دیانادیانا، تا این لحظه: 6 سال و 19 روز سن داره

مهرسا و دیانا جوانه های درخت زندگی

روزی درخت تنومندی خواهید شد پیش به سوی پیشرفت

تولد ۶ سالگی

تو ۶ ساله شدی و من پشت سر را نگریستم و راه این جاده ۶ ساله را نظاره کردم. بغض کردم ، خندیدم ، گریستم ، سرشار از لذت شدم. تو ای فرشته روشنایی ، تو ای گسترده بال بر آشیانه ما. تو به تنهایی یک آهنگ از طبیعتی که بارانش میلغزد بروی موهای من و آب حیات میرساند بر گلوی من. تو همان عصاره سر زنده ی جوانی بخشی. آرزو دارم پیر شوم ، سپید موی شوم به قیمت مادری کردن برای تو. آرزو دارم فرزندت مرا بخواند و تو به خانه ام بیایی و یک چای و کیک مهمانت کنم ، کنارت بنشینم و موهایت را از پیشانی ات کنار بزنی و من در این پیشانیِ بی چروک ببینم جوانی ام را. آرزو دارم وقتی دلت از هر چیزی فشرده شد این گوشهای من باشد که بشنود و این زبان من باشد که مادرانه آرام...
29 تير 1399

یک بعد از ظهر رنگی با ای کیو

جهانم را رنگ بزن ، رنگهای در هم ، چنان ابر و باد کن مرا که در طبیعت چشمهایت گم شوم مهرسای من. این روز قشنگ من صبحش براتون گواش و کتاب خوب ای کیو رو خریدم. این اولین تمرینش بود. ازت خواستم یه مهرسا تخم مرغی بکشی و هر چی خودت داری رو براش بکشی. هدف این تمرین شناخت و آگاهی از خودت و بدنت و نیازهای بدنت بود. حسابی سلیقه به خرج دادی شما.😍 و دیانا خانم شما هم اون روز اولین تجربه گواشی رو داشتی حسابی رنگ رنگی کردی و وقتی بهت گفتم میتونی دستهات رو رنگ کنی برق خوشحالی و شیطنتی توی چشمهات افتاد که کلی ذوق کردم.😘 و این هم عکس کتاب و صفحه اول تمرین. ...
12 تير 1399

دنیا دنیا گذشته

عزیزم چند سالی هست پست نذاشتم الان دیگه شما خواهرت ۲ سالشه. چه سوپرایزی ازین بهتر.🤗 از الان به بعد اینجا مال شما و دیاناست.🤩 چقدر همه چیز خوب پیش رفت با همه سختی ها و آسونی ها. خدا رو شکر که الان همه با هم هستیم. دوستتون دارم فرشته های مهربونم.👨‍👩‍👧‍👧 شما سال گذشته پیش دبستانی رفتی. و نصفه موند بخاطر بیماری اپیدمی کرونا ویروس. امیدوارم همه ازین مرحله که برای کل دنیاست سلامت عبور کنیم😍😘
25 خرداد 1399

چه زود گذشت

انگار همین دیروز بود این وبلاگ رو زدم چقدر شوق داشتم و با تمام کمبود وقتم به روز میکردم اما از یک جایی به بعد دیگه واقعا نشد که نشد به روز کنم، آوردن لب تاب و اپلود عکس و کم کردن حجم عکس برا اپلود همه ش تو این کمبود وقتها امکان نداشت با گوشی هم که نمیشد پست گذاشت،پس دیگه تعطیل شد. امروز بعد مدتها وارد شدم دیدم اِ چه پیشرفتی، ممنونم از مدیریت نی نی وبلاگ که پست گذاشتن با گوشی رو مقدور کرد. ایشالا از امروز به بعد سعی میکنم یواش یواش دوباره پست بذارم. ...
24 بهمن 1396

نکته ای راجع به تاریخ پست های اخیر

عزیز دلم برای مدت طولانی لب تاب من دچار مشکل شد و نمیتونستم عکسهات رو کمپرس کنم برای توی وبلاگت برای همین تاریخ های بعد از 27 خرداد 94 به این طرف دقیق نیست و صرفا چون مال قبل یک سالگیت هست تاریخ قبل برج 4 سال 94 رو براشون گذاشتم هروقت تاریخ پستها دقیق شد تو همون پست بهت اطلاع میدم. فعلا دارم فقط بروز رسانی میکنم. ...
16 فروردين 1395

مروری بریازده ماهگی

عزیزم این عکسهای جامونده ست که تو وبلاگت نذاشته بودم. به تازگی پیداشون کردم. همش میخواستی فرار کنی. اینجا هم میخندوندمت تا فرار نکنی. الهی من فدای دوتا دندون خوشکلت. خانوم تپلی من. تو این عکست هم یه آرایشگر بد موهات رو خراب کرده بود. کلی ناراحتی کشیدم تا درست شد نفسی. دردونه خوش اخلاق ما. ...
21 تير 1394

چهره های زیبا

سلام نازی طلای من امروز این عکست رو دیدم. توی این سن گاگله میکردی. الهی فدای این لبخندت بشم همه عاشق این لبخند ملیح و نازت بودن. اینجا نه ماهت بوده. اینجا ببین چهره ت رو چطوری کردی. و اینجا لبت رو چجوری کردی. وقتی به چیزی دقت میکردی اینجوری میکردی. ...
20 تير 1394