عید 1394
دختر عزیزم امسال عید من و پدرت بخاطر وجود توی نازنین خیلی شور و شوق
داشتیم.
اولین کار خرید چند دست لباس نو برای شما بود که با اوناییش که عکس داری
برات میذارم.
اول رفتیم خونه پدر جون و مادر جون هات و صد البته شما عیدی تون رو
دریافت کردین.
اینم عکس هفت سین شما که سبزه خوشگلش رو مادر جون زری برات سبز کرده.
نفس خانمی تصمیم گرفتیم بریم مسافرت اما اول یه ساک بزرگ از وسایل
شما پر کردیم تا مبادا دخترمون با کمبود امکانات مواجه بشه.
و به سمت جزیره قشم حرکت کردیم ساعت 5 صبح بود که رسیدیم و
پدرت خیلی بخاطر رانندگی تو شب خسته شده بود هتل ها که همه پر
بودن بعد کلی گشتن دنبال هتل آخر تصمیم گرفتیم چادر بزنیم و استراحت
کنیم. شما خیلی از چادر خوشت اومد خیلی توش خوشحال بودی.
عزیز دلم سر فرصت ادامه داستان این عید رو برات می ذارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی