تابستانی که دارد تمام میشود مهرسا...
تابستان که شد یک ماه تمام هیچ برنامه ای جز بازی نداشتی با دختر عمویت که همسایه مان بود و در هفته چهار یا پنج روز را خانه مان بود حسابی بازی کردی و خوش بودی به قول خودت.
خانم معلم برایتان پیک تابستانه ای فرستادن و من پرینت گرفتم و مشغول آن شدی اما نه منظم درست همان طور که دختر نازنازی اهل بازی هفت سالهای باید باشد. تا اواسط مرداد را چاپ کرده بودم و تمامشان کردی و حالا اما بقیه را پریت بگیرم شاید تا انجامشان دهی و برایت شروعی برای مدرسه بشود و اما معلم کلاس دومت لیستی از چیزهایی که باید دوره شوند فرستاده اند.
چقدر زود کلاس دومی شدی.
دیروز به مدرسه ات رفته بودم برای حسابرسی ثبت نام.
سری به کلاست زدم، کلاسی که حتی یک الف آنجا یاد نگرفتی و جز دو بار بیشتر روی نیمکتش ننشستی، با خودم فکر کردم که بخاطر این کرونای بد چه روزهای خوبی که میشد داشته باشی در آن کلاس در آن راهرو و در آن حیاط که از دست رفتند.
آرزو کردم که به زودی همه چیز درست شود تا بروی و در آن حیاط با دوستانت بدوی و در آن کلاس ها تا آخرین روز سال ششم مدرسه ات درس یاد بگیری و لذت ببری.
دختر گل و عزیز من.
تمام شد دختر کلاس اولی گفتن های من. حالا یک قدم دیگر برداشتی، خوش آمدی به کلاس دوم دلبندم.
خانم معلم برایتان پیک تابستانه ای فرستادن و من پرینت گرفتم و مشغول آن شدی اما نه منظم درست همان طور که دختر نازنازی اهل بازی هفت سالهای باید باشد. تا اواسط مرداد را چاپ کرده بودم و تمامشان کردی و حالا اما بقیه را پریت بگیرم شاید تا انجامشان دهی و برایت شروعی برای مدرسه بشود و اما معلم کلاس دومت لیستی از چیزهایی که باید دوره شوند فرستاده اند.
چقدر زود کلاس دومی شدی.
دیروز به مدرسه ات رفته بودم برای حسابرسی ثبت نام.
سری به کلاست زدم، کلاسی که حتی یک الف آنجا یاد نگرفتی و جز دو بار بیشتر روی نیمکتش ننشستی، با خودم فکر کردم که بخاطر این کرونای بد چه روزهای خوبی که میشد داشته باشی در آن کلاس در آن راهرو و در آن حیاط که از دست رفتند.
آرزو کردم که به زودی همه چیز درست شود تا بروی و در آن حیاط با دوستانت بدوی و در آن کلاس ها تا آخرین روز سال ششم مدرسه ات درس یاد بگیری و لذت ببری.
دختر گل و عزیز من.
تمام شد دختر کلاس اولی گفتن های من. حالا یک قدم دیگر برداشتی، خوش آمدی به کلاس دوم دلبندم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی