محل کار بابا
یکی از روزهایی که من برای کمک به بابا رفتم نمایشگاه و شما هم با من بودی.
تنها سرگرمی که تونستم برات جور کنم جا دادنت توی دکور مغازه بود و اون هم از نوع سینک ظرفشویی.
یکی یکی چیزای توی سبد رو در آوردی و دندونی کردی.
آخرشم هرکاری کردم نخوابیدی تا اینکه گذاشتمت رو صندلی چرخ دار و تکونت دادم تا چشمت گرم شد و خوابت برد.
ببخشید دیگه قرار بود برای یک ساعت اونجا باشیم اما کار بابا طول کشید.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی